ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
مـادربزرگـم آخـر همـه ی تلفن هـایش می گفت:
کـاری نداشتم که...
زنگ زده بـودم صدایتـان را بشنـوم!
مـا هم که جوان و جـاهل...
چـه می دانستیم صـدا با دلِ آدم چـه می کند!
همین اول کاری بگم که از هر چی استاده متنفرم...هیچوقت با استاد دانشگاه ازدواج نمیکنم چون عقده ای تر از خودشون ،هیچکس نیس
زور داره ترم آخر درس بیوفتی...لعنت بهش
تابستون گرمه...همش خوابم میاد...خیلی دلم میخواد برم بیرونااااااا ولی نمیشه
دیگه اصلا از کار کردن و درس خوندن خوشم نمیاد...خانه داری رو ترجیح میدم با افتخار
آدم خوشبخت زندگی کنه و روح و روانش آروم باشه بهتر از این که صدتا مدرک بگیره و افسرده بشینه گوشه ی خونه
خلاصه دارم تصمیمات جدی میگیرم مبنی بر داشتن یه زندگی آروم و راحت...
حرفمم نمیاد دیگه...
تابستون به هممون خوش بگذره
خرداد خیلی زودتر از اون چیزی که فکر میکردم تموم شد...خدا رو شکر
فردا آخرین امتحان دوران تحصیلمه...وای که بعدش راحت میشم ...بازم خدا رو شکر
حس و حالم خیلی عوض شده...اصن حسابی یه جور دیگه شدم...تغییرات عجیبی دامنمو گرفته که از این بابت خیلی خوشحالم
فقط هوا گرم شده و ماه رمضونم که آخراشه...
واقعا ماه رمضونو یکی از موانع سنگین تفریح میدونم...آدم هیچ جا نمیتونه بره...همه جا بعد از اذون باز میشن
منم که قبل از 9:30 باید خونه باشم....پس بلکل منتفی میشه ...
ایشالا از 19 تیر میریم میترکونییییییییییییم
ببینیم تابستون واسمون چه سوغاتی خوبی قراره بیاره ؟
امیدوارم واسه همه فصل خیلی خوبی باشه
از فردا دیگه رمان خوندن و مجله خوندن و خوش گذرونی شروع میشهههههههههه هورااااااااااا
پیش به سمت زندگی واقعی.....
چیه خودمونو معطل درس کردیم؟ والا !