ماه دنیای من

حالــــَم خـوب اَست این روز هــــایم را دوست دارم ..!

ماه دنیای من

حالــــَم خـوب اَست این روز هــــایم را دوست دارم ..!

122

وقتی توی جامعه هنوز تفکراتی وجود داره که بلایای طبیعی رو به خاطر وجود معصیت در جامعه میدونن، چه توقعی از آینده و پیشرفت این جامعه دارین؟ 

البته که هر جامعه و مملکتی عاقبت یه روزی رشد و پیشرفت میکنه و ایران هم دور نیست از اون دوران خوش اما به هر حال زمان میبره تا تعصبات و تفکرات خشک و متحجرانه از بین برن و مطالعه و سطح فرهنگ در بالاترین جای ممکن قرار بگیرن... 

زلزله، سیل، آتش سوزی، طوفان وسونامی آثار معصیت نیستن... 

اسمشون روشونه به اینا میگن بلایای طبیعی 

معصیت باعث میشه اتفاقای دیگه رخ بده... باعث میشه دلا نسبت به هم چرکین بشه، مردم سر همدیگه بیشتر کلاه میذارن، فقر و فلاکت و تنگدستی و مشکل پشت مشکل برای مردم ایجاد میشه... 

معصیت هم فقط مربوط به بی حجاب و بد حجاب و مشروب و چیزای دیگه نیست... اینا رو هم شامل میشه اما دزدی و فساد و رانت و اختلاس و کلاهبرداری و دروغ و تهمت و ربا، بیشترین معصیتای ممکن توی جامعه ی ما هستن. رشوه و پول حروم و این جورچیزا وقتی قبحش شکسته شده دیگه مصیبتا پشت هم سوار میشن. وقتی هممون به یه شکلی دستمون به همین حروم خوری آلودست وضع همین میمونه... 

ولی بازم اینا باعث نمیشه زلزله و سیل بیاد... 

بازم باعث نمیشه چند شبانه روز بارون بیاد بگیم وای نگا بس که موها از روسری بیرونه خدا قهرش گرفته داره بارون میریزه... 

اینا رو با اونا قاطی نکنین لطفا 

ماستا رو نریزین توی قیمه ها.... 


غم آدم را می کشد.

خیلی سریع.

احساس خطا هم همین طور،

البته برای آن هایی که از عاطفه بویی برده اند.


((فیلیپ کلودل)) | جان های افسرده

ترجمه: پرویز شهدی

121

از 9 آذر سریال قهوه ی تلخ رو واسه سومین بار نشستیم با مامان و بابا دیدیم... 

چقد غصه خوردم واسه فوت عارف لرستانی... چقد دلتنگش شدم و تازه فهمیدم چقد جاش خالیه توی این دنیا. بعضی روزا به خاطرش گریه کردم گفتم خدا بیامرزدت... 

تازه متوجه خیلی از مسائل شدیم... اتفاقا و رخدادایی که سال 89 بیان شده بودن اما ما متوجه نبودیم و صرفاً خندیدیم و کیف کردیم ولی حالا بعد از گذشت این همه سال خنده هامون از گریه غم انگیز تر بود... غبطه خوردیم... غصه خوردیم و ناراحت شدیم که چی به روز مملکت و مردم اومده... خلاصه که حالی شدیم... 

چند شبی میشه که سریال شهرزاد رو دوباره گذاشتم

خیلی دلتنگ شخصیت قباد بودم و تازه دارم میفهمم قباد چقد حیف شد... چقد اقبالش عجیب بود. 

واقعاً هیچکس به جز شهاب حسینی از پس قباد برنمیومدا... 

آخ آخ قباد.... 

حالا از همه ی اینا که بگذریم خواب دیشبم عجیب بود... 

حس عجیبی دارم به این شخص توی خوابم. همش فکر میکنم عاقبت یه روزی یه جایی اتفاقی همو میبینیم و اونم منو میشناسه. حس میکنم من خواب میبینم اونم منو میبینه توی خوابش و الآن فهمیده یکی هست... خلاصه که تفکراتم عجیب و دیوانه وار شده... 

امان از دست من :) 


"دوستت دارم" را زمانی هدیه ندهیم

که قلبش سنگ شده باشد

"دوستت دارم" را وقتی دوستت دارد

به او بگویید...


((الهام صالحی))

120

دوم و سوم بهمن یعنی چهارشنبه و پنجشنبه شیراز برفی بود. یه عالمه برف بارید و همه جا سفید شده

همه رفتن برف بازی و ما هم توی حیاط خونه برف بازی کردیم و خوش گذشت

امروز که بیرون بودم دیدم توی جاهای برفی چقد شلوغه و وقتی به خانواده ها دقت میکردم تنها کسی که رگباری برف میزد به بقیه، پدر خانواده بود... 

بنده ی خدا حرص این همه سال زندگیشو داشت با برف سر زن و بچه هاش خالی میکرد.  :)

برف بازی یکی از بهترین صحنه ها و لحظه های شادی مردمه

امیدوارم که همه ی مردم دنیا از ته دلشون شاد باشن به خصوص ما مردم ایران زمین که واقعاً محتاج و لایق شادی عمیق قلبی هستیم... امیدوارم روزای خوش خیلی زود برسن 

الهی آمین 


بزرگترین توهین به "انسان "


انکار"رنج" اوست!

 

((چزاره پاوزه))