ماه دنیای من

حالــــَم خـوب اَست این روز هــــایم را دوست دارم ..!

ماه دنیای من

حالــــَم خـوب اَست این روز هــــایم را دوست دارم ..!

71

15 آبان و بارون پاییزی شیراز

زندگی رو همین چیزا قشنگش کرده وگرنه خالی از هر لطفیه... 

این روزا یه اتفاقایی رخ داده نمیدونم به این حال و هوام و حسم اهمیت بدم یا نه. نمیدونم جدی بگیرم یا نه.. .

ترجیح میدم بذارم ببینم مرور زمان چی میخواد... اعتماد یا عدم اعتماد .. 

خدا بزرگه ..بدون شک هیچی بی حکمت نیست و هر چی بشه حقه.. فقط خودش با خبره که قراره چی بشه و خودش بهتر میدونه چیکار کنه. .. منم دخالتی نمیکنم :) 

میسپرم دست خودش. . هر چه بادا باد ...

###########################################

لعنت

به تمام درهایی که

پشت آن نیستی …


((افشین صالحی))

70

مهر با هر سختی که داشت تموم شد

آبان اومد

امیدوارم خوش قدم باشه...صبور و عاشق باشه

پر انرژی و غافلگیر کننده باشه

الهی آمین... 

زندگیا هم داره زود میگذره... به سرعت.. . عجیبه

امروز توی بانک یه زوج اومده بودن وام ازدواج بگیرن. با خودم گفتم ببین با وجود همه ی سختیا و مشکلات اقتصادی مملکت بازم دو نفر تصمیم گرفتن برن سر زندگیشون و توی هر لحظه کنار هم باشن ...چه توی خوشی چه توی غم و ناراحتی و بی اعصابی... 

خدا رو شکر کردم و به این حال خوش دل یه عده لبخندی زدم و از خدا خواستم کم کم حال دل هممون خوش و عالی بشه. ..امیدوارم که میشه و خدا تنهامون نمیذاره

کافیه فقط خودمون پذیرای این معجزه و کمک خدا باشیم و آماده بشیم و خودمون هم کمکی کنیم که همه چیز درست بشه.. .

به امید روزای بهتر این مرز و بوم

69

کاش پسر بودم

پسرا خیلی دل و جرات دارن واسه کنار گذاشتن واسه قید زدن واسه بیخیال و بی تفاوت بودن

کاش پسر بودم و با خیال راحت دل میشکستم و برام مهم نبود عواقب داره و توو زندگیم اتفاق میوفته 

کاش دختر نبودم ... کاش دل نداشتم، احساس نداشتم ،هیچی و هیشکی برام مهم نبود. 

کاش اصن زندگی تموم بشه... واسه همیشه

هیچی نمیخوام دیگه 

68

بعضی وقتا حس میکنم زندگی واقعاً جاودان میمونه

ما تا ابد زنده هستیم ونفس میکشیم... 

یعنی انقد خستم از شرایط موجود که حس میکنم دیگه تا ابد همه چیز موندگاره حتی من حتی حال بدم حتی اوضاع نابه سامان و مضحک زندگیم .. 

خیلی سخته وقتایی که این فکر به ذهنم میرسه و مدام بغض میکنم و اشکی هم سر ریز میشه از این فکر... بغضی از سر ترس و نگرانی که نکنه واقعاً قراره تا ابد من و این حالم زنده بمونیم !

نکنه تمومی نداشته باشه ! 

خب حالا اگه قراره این حال و حس ناخوب ادامه داشته باشه، چرا عمرم تموم نمیشه ؟چرا این زندگی به پایان نمیرسه؟ مگه نمیگن هر کسی یه روزی میمیره، اون روز دقیقا واسه هر کسی کی هست؟ 

چه نشونه هایی داره ؟صرفاً مریضی آدمو میکشه؟ یعنی یکی سالم باشه اما خسته اززندگی، نمیمیره؟ تهش کی میرسه اونم راحت بشه؟! 

کلافم از این فکرا و پرسشای بی جواب

خستم از صبوری و امید داشتنی که نتیجش نمیرسه. ..شایدم این همه امید بی نتیجه باشه

شاید اصن من دارم زور بیخود میزنم 

خلاصه که هیچی خوب نیس . . 

اینم از مهر 97 که چه زود داره تموم میشه. . 

نصف عمرم توی درس خوندن و رسیدن به جایی گذشت 

و لذتی نبردم و ناراحتم که چرا باید ما حتماً بریم سر کار ؟چی میشه بابامون خرجمون کنه؟ استقلال و پول درآوردن به چه قیمتی؟ همش چارتا لباس بیشتر میتونی بخری... 

وقتی اجازه ی سفر تنهایی نداری وقتی انقد مملکت بی صاحابه که امنیت توش نیست چه ارزشی داره از این روزا استفاده نکنیم واسه این که مد شده دخترا هم باید مستقل باشن .. گور بابای مد و حرفای هم نسلای من .همه زندگیا پاشونه محض همین استقلال بیش از حد خانوما... مرد ستیزی و زن ستیزی رو با همین طرز فکر داریم رواج میدیم چارتا شعار هم مینویسیم که ها دختر باید دستش توو جیب خودش باشه چمیدونم منت کسی نکشه فلان بسان.... 

چارتا چرندیاتی که مجبوریم به خاطرش از لذت زندگیمون و فصلای خوب خدا بزنیم بشینیم درس بخونیم که بریم سر کار .

ای لعنت به این زندگی

بعد میگین چرا عصبی میشی... میبینین علتش چیه ؟چون نمیتونیم خوش باشیم. چون باید دهن خانواده رو ببندیم انقد چیزی بهمون نگن که برو فلان جا کار کن فلان جا ال کن بل کن .. هی برو توو جامعه تجربه کسب کن. تجربه ی چی ؟

گرگ شدن و دیدن جامعه ی نکبت زده تجربه میخواد؟ چیزی که داره از سر و کولش میریزه پایین دیگه چه نیازی به لمس از نزدیک من داره؟ 

هی روزگار. . اصن زندگی واقعاً خوب نیست.. .

67

و اینک پاییز 97

خوب شروع شد

خدا رو شکر

ایشالا که خیلی خوب هم تموم بشه

فصل زیبا و نارنجی من... دوست دارم