ماه دنیای من

ماه دنیای من

حالــــَم خـوب اَست این روز هــــایم را دوست دارم ..!
ماه دنیای من

ماه دنیای من

حالــــَم خـوب اَست این روز هــــایم را دوست دارم ..!

123

یکشنبه رفتیم بندرعباس پیش خواهرم

دو تا دخترشو چلوندیم و دیروز برگشتیم

وقتی اونجا بودیم واسمون سریالای خواب زده و دل و مانکن گذاشتن... 

حتی واسه وقت گذرونی هم ارزش دیدن نداشتن... 

سریالایی با موضوعای فضایی و مسخره و سرانجامای بیخود تر از موضوع داستان. اتفاقای وقت تلف کن و بازیگرای مصنوعی تر از موضوع.... 

تازه فهمیدم هیچ سریال خانگی توانایی بلند شدن روو دست قهوه تلخ و شهرزاد رو نداره. گرچه این دو تا هم تهش بی نتیجه موند و نفهمیدیم ولی در طول سریال اتفاقا و دیالوگای خیلی سنگینی رخ داد که یه قسمت آخر قابل بخششه واقعاً 

اما یه چیزی مث خوابزده... سریال پیچیده 

یه چیزی مث دل... که هیچ وقت هیچ دختری حاضر نمیشه پسر عاشق و پولدار و خوب رو بیخیال بشه... هیییییچوقت ...مگر این که دلش پیش یه پسر عاشق و خوب دیگه ای باشه نه پسر روانی 

یه چیزی مث مانکن.... هیچوقت یه دختر واسه انتقام از عشقش نمیره با پسرش ازدواج کنه... چه نفعی براش داره؟! 

اصن نویسنده ها نمیدونن دارن چی مینویسن 

فقط کپی پشت کپی ازسریالای مزخرف ترکی... اونا هم موضوعا تکراری، بی در وپیکر با یه عالمه بازیگر.... 

خدا آخر و عاقبت این وضع سریال و سینمای ما رو با نویسندگان فاز بالا به خیر کنه....  

کاش حداقل مردم به دیدن هر سریالی تن ندن و واسه وقتشون ارزش قائل بشن تا بلکه نویسنده ها به خودشون بیان و اراجیف تحویل ملت ندن... ای کاااااااش.... 

فقط خودمردم میتونن تمام سطوح جامعه رو به بالاترین نقطه برسونن.... 


خانه ی دل را تکاندم

خانه ی دل را تکاند...

من به دور انداختم بدخواه او را...

او، مرا...


((علیرضا بدیع))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.