-
71
سهشنبه 15 آبان 1397 11:50
15 آبان و بارون پاییزی شیراز زندگی رو همین چیزا قشنگش کرده وگرنه خالی از هر لطفیه... این روزا یه اتفاقایی رخ داده نمیدونم به این حال و هوام و حسم اهمیت بدم یا نه. نمیدونم جدی بگیرم یا نه.. . ترجیح میدم بذارم ببینم مرور زمان چی میخواد... اعتماد یا عدم اعتماد .. خدا بزرگه ..بدون شک هیچی بی حکمت نیست و هر چی بشه حقه.....
-
70
سهشنبه 1 آبان 1397 13:57
مهر با هر سختی که داشت تموم شد آبان اومد امیدوارم خوش قدم باشه...صبور و عاشق باشه پر انرژی و غافلگیر کننده باشه الهی آمین... زندگیا هم داره زود میگذره... به سرعت.. . عجیبه امروز توی بانک یه زوج اومده بودن وام ازدواج بگیرن. با خودم گفتم ببین با وجود همه ی سختیا و مشکلات اقتصادی مملکت بازم دو نفر تصمیم گرفتن برن سر...
-
69
پنجشنبه 26 مهر 1397 15:15
کاش پسر بودم پسرا خیلی دل و جرات دارن واسه کنار گذاشتن واسه قید زدن واسه بیخیال و بی تفاوت بودن کاش پسر بودم و با خیال راحت دل میشکستم و برام مهم نبود عواقب داره و توو زندگیم اتفاق میوفته کاش دختر نبودم ... کاش دل نداشتم، احساس نداشتم ،هیچی و هیشکی برام مهم نبود. کاش اصن زندگی تموم بشه... واسه همیشه هیچی نمیخوام دیگه
-
68
چهارشنبه 25 مهر 1397 22:05
بعضی وقتا حس میکنم زندگی واقعاً جاودان میمونه ما تا ابد زنده هستیم ونفس میکشیم... یعنی انقد خستم از شرایط موجود که حس میکنم دیگه تا ابد همه چیز موندگاره حتی من حتی حال بدم حتی اوضاع نابه سامان و مضحک زندگیم .. خیلی سخته وقتایی که این فکر به ذهنم میرسه و مدام بغض میکنم و اشکی هم سر ریز میشه از این فکر... بغضی از سر ترس...
-
67
دوشنبه 2 مهر 1397 15:35
و اینک پاییز 97 خوب شروع شد خدا رو شکر ایشالا که خیلی خوب هم تموم بشه فصل زیبا و نارنجی من... دوست دارم
-
66
چهارشنبه 28 شهریور 1397 11:11
چه زود شد آخر شهریور چه زود داره پاییز دوس داشتنی من میاد فصل مورد علاقه ی من در تمااااااام زندگیم پادشاه فصلاست... چیز کمی نیس خدا حفظش کنه برامون که تنها دلخوشیم همینه... روزگار شما چطور میگذره؟ عالی؟ خوب؟ متوسط؟ بد؟ هر چی هست بگید خدا رو شکر... خودش معجزه میکنه حتی به اندازه ی ثانیه ای خوش... الهی که معجزه کنه ......
-
65
سهشنبه 13 شهریور 1397 12:26
خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا روزا داره مث برق و باد میگذره اما هیچ تحول سنگینی به جز گرونی و بیچارگی توی زندگیم رخ نداده نمیدونم کی قراره همه چیز متحول بشه اما این روزا فقط به یه خواب عمیییییق و ابدی نیاز دارم انقد از همه چیز و همه کس خستم که دیگه جون ندارم... نا ندارم... تموم بشه فقط بریم اونور پیش کسایی که زودتر...
-
64
سهشنبه 23 مرداد 1397 10:55
یاد گرفتم دیگه بلند بلند آرزوها و خواسته هامو بیان نکنم یاد گرفتم فقط توی دلم بگم و یه لبخند ملیح بزنم و ازش بگذرم اینجوری با این کار دیگه میسپرمش به خدا و خودش هر وقت بخواد اونم توی لحظه ای که من منتظرش نیستم برام اجابتش میکنه. حداقل چند بار توی چند موضوع این اتفاق رخ داده نمیدونم درمورد اتفاقای بزرگ زندگیمم این اصل...
-
63
جمعه 19 مرداد 1397 09:00
دوست داشتن آدم ها را می توان از توجه آنها فهمید وگرنه حرف را که همه می توانند بزنند ((پائولو کوئیلو))
-
62
شنبه 6 مرداد 1397 18:52
بعضی وقتا متوجه نمیشم چرا آدمای بی ذوق و بی احساس هنوز زنده هستن و دارن زندگی میکنن؟ چرا نفس میکشن وقتی هیچ حسی ندارن که منتقل کنن به جهان اطراف؟ سر تاسر وجودشون موج منفی و سردی و بی روحی فرا گرفته کل زندگیشونم شده ناله و نق زدن و گله کردن حالا بماند که منم میام اینجا ناله میکنم اما واقعاً با کوچیکترین چیزا ذوق میکنم...
-
61
دوشنبه 1 مرداد 1397 17:22
مرداد این ماه بی نهایت گرم شروع شد مبارک باشه خوش یمن و پر برکت باشه واسه تمااااااااااام آدمای دنیا ++++++++++++++++++++++ کم سرمایهای نیست داشتن آدمهایی که حالت را بپرسند. ولی از آن بهتر، داشتن آدمهاییست که وقتی حالت را میپرسند بتوانی بگویی خوب نیستم ((البرت هوبارد))
-
60
شنبه 23 تیر 1397 22:30
فردا روز دختره به جز یکی از دوستای مجازیم هیچکس بهم تبریک نگفت نه خانواده نه... من خودم خیلی وقته مرام و معرفت به پای دوست و رفیقو گذاشتم کنار چون همیشه توی همه ی مناسبتا اول من تبریک میگفتم پیام میدادم زنگ میزدم اما دیگه ترجیح دادم بیخیال بشم از کسی هم توقع ندارم... ولی خب دله دیگه... یهو میخواد یهو میگیره از یه...
-
59
یکشنبه 17 تیر 1397 22:18
دلم میخواد فقط بشینم گریه کنم چی شد که انقد تنها آفریده شدیم؟! چی شد که هیچکس نیس حتی خود خدا هم گوش نمیده به حرفمون پس اون همه آیه و قرآن چی میگه؟ میگه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را چی میگه صد بار اگرتوبه شکستی باز آ؟ کو پس؟؟؟؟!!!!! کو پس گوش شنوامون توی این دنیا؟ جفت از جنس خودمون که باعث آرامش بشه؟! کسی که مال ما...
-
58
شنبه 16 تیر 1397 18:45
زندگی نفسگیر آدمای نفس گیر تر چرا اینطوری شده آخه؟! پریشب داشتم به اتفاقای اخیر سرتاسر ایران فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که واقعاً گرفتار عذاب الهی شدیم دیگه عذاب الهی که شاخ و دم نداره... داره؟! گرد و خاک... دفن شدن خونه ها زیر خروار خروار خاک... بی آبی... هوای آلوده ی لبریز از دود وسایل نقلیه... بی عدالتی و بی...
-
57
شنبه 16 تیر 1397 00:16
از دست خدا ناراحتم کاری ندارم بعدن بابت اتفاقای الآنم ازش تشکر میکنم یا نه... مهم اینه که توی همین لحظه از خالق خودم ناراحتم... دلم گرفته... شکایت خدا رو به کی ببرم؟! قربونت برم حکمتت از صبر وتحمل ما خارجه... توی دستور کارمون نیس... این بازیا رو سرمون نیار... واقعاً دیگه هیچ صحبتی توی هیچ زمینه ای ندارم فقط خستم فقط...
-
جام جهانی موندگار
سهشنبه 5 تیر 1397 22:18
چقد زود از جام جهانی اومدیم بیرون اما واسه اولین بار بود که انقد خوب و عالی بازی میکردیم... خیلی زحمت کشیدن به جز سه نفر البته.... دم بقیشون گرم ایشالا هر چی میخوان خدا بهشون بده... پنج روز از تیر گذشته منم زندگیم روتین و کسل کننده داره پیش میره درس میخونم تا به هدفم برسم... به خواسته ای که از دبیرستان توی مسیرش...
-
تابستون پشت دره... درو باز کنیم یا نکنیم؟!
پنجشنبه 31 خرداد 1397 21:06
فردا 1 تیر 1397 شروع میشه فصل گرما فصلی که میتونه, پر از خاطره باشه فصلی که ممکنه اتفاقای خیلی خاص و بزرگ واسه ی تک تکمون و زندگیامون رخ بده و دلمونو شادکنه یا حتی غمگینمون کنه... هیچی معلوم نیست. کسی از آینده خبر نداره نمیدونیم چی میشه... کی میاد، چی میگه، چی نمیگه وحتی کی میره خلاصه این که روزای اسرار آمیزی پیش روو...
-
56
یکشنبه 20 خرداد 1397 23:23
میدانست آنها که واقعاً عشق میورزند، در سکوت عشق میورزند، با کردارشان و نه با گفتار از کتاب سایهی باد ((کارلوس روئیس سافون | ترجمه: سهیل سُمّی))
-
55
سهشنبه 15 خرداد 1397 00:07
نیمی از خرداد گذشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم... حرفی ندارم همین... جدا کردند آدمها، مرا از تو، تو را از من تو دریایی و من ساحل، نخواهی شد جدا از من ((علیرضا بدیع))
-
خرداد
پنجشنبه 3 خرداد 1397 20:50
خرداد خیلی زود اومد همینطور ماه رمضون انگار همین دیروز بود علیخانی با همین دکور برنامه داشت و تموم شد... حس و حال رمضان توی فضا نیست. نمیدونم چرا شما هم اینطوری فکر میکنین یا فقط من اینطوریم؟! خلاصه که حتی خوردن بامیه هم نمیچسبه آخه هواش نیس خب :))))) امروز بعد از دو روز که با خودم کلنجار رفتم بهش گفتم اشتباه کردم...
-
54
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 17:37
گیاه از اوّل گیاه شد حیوان از اوّل حیوان شد آدم آخر هم آدم نشد ... ((افشین یداللهی))
-
53
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397 20:05
این که یکی راحت ازت بگذره و بیخیالت بشه، سخته... اما کنار اومدن با این مسئله یه قدرت میخواد و این که بالاخره شدنیه این که تو رو با کاراش به اوج سردی و بی میلی برسونه و تو بری وجلوی چشمات ببینی حتی تلاشی برای موندنت نمیکنه، سخته... روزا و شبا اشکی به چشمت میاد ولی عاقبت این حس و حال تموم میشه از همه ی اینا سخت تراینه...
-
52
شنبه 22 اردیبهشت 1397 16:48
همه چیز خوبه خدا رو شکر امیدوارم هر روز شماها هم خوب پیش بره الهی آمین... حس و حالمو با چیزی عوض نمیکنم ... داریم دلی صاف تراز سینه صبح در پاکی و روشنی چو آیینه صبح پیکار حسود با من امروزی نیست خفاش بود دشمن دیرینه صبح ((رهی معیری))
-
51
پنجشنبه 30 فروردین 1397 23:02
بارانی که به شیشه پنجره ی ما می خورد قطره های اشک کودکانی است که از اینجا رفته اند به سوی آسمان. کودکانی که دلتنگ مادرانشان می شوند؛ اتاقهایشان؛ دفترهایشان؛ و از دلتنگی گریه سر می دهند. رنگین کمان ، شادی همان کودکان است هنگامی که خداوند دست بر شانه هاشان می گذارد و لبخند می زند. ((سوزان علیوان)) برگردان: زهرا ابومعاش
-
50
شنبه 25 فروردین 1397 21:36
این زمستان گویا غم پنهان دارد که در این موعد سرد عوض برف به چشمش نم باران دارد ((حمزه علیزاد)
-
49
جمعه 17 فروردین 1397 10:40
حس خوبی ندارم دیشب خواب بدی دیدم چقد بده یکیو دوس داشته باشی اما طرف مقابل از این که بقیه بفهمن با کسی هست بترسه و تو رو پنهان کنه... چقد بده واقعاً... آدم با یه بار عاشقی خیلی چیزا تجربه میکنه. چیزای تلخ، حس و حالای بد و در کنارش حال خوش که اونم خودت به خودت تزریق میکنی... تلقینه... وگرنه با وضع من قاعدتاً نباید حال...
-
48
دوشنبه 13 فروردین 1397 09:42
سیزده بدر مبارک ما که نشستیم خونه البته اصلا ناراحت نیستم راستش همه ی بچه های فامیلمون ازدواج کردن و هرکس سر زندگیشه و واسه بیرون رفتن فقط چارتا بزرگتر هستن. اونایی که ازدواج کردن حتماً با دوستای خودشون یا اقوام دیگشون هستن. به من اصلا خوش نمیگذره... هیچ هم سن و سالی ندارم که باهاش حرف بزنم و سرگرم بشم. از دیدن یه جمع...
-
47
شنبه 4 فروردین 1397 00:05
سوم فروردین 97 دلت گرفته باشه فکرای جورواجور داشته باشی هی با خودت بگی بیخیال.. عاقبت یه طوری میشه و از بغض خودتو خارج کنی باز یه نوشته ای توی اینستا ببینی و بغض کنی و شایدم گریه گریبانتو بگیره... واقعا دلم گرفته... دلم میخواد روزگار عالی بشه یکمم با دل ما راه بیاد ما ساکتیم و هیچی نمیگیم قرار نیس دیگه سواستفاده بشه...
-
46
چهارشنبه 1 فروردین 1397 18:33
اول فروردین 97 هست دیشب سال تحویل شد و حس عجیبی داشتم اصن خیلی با صلابت اومد این سال جدید خیلی با ابهت به نظر میرسه... نمیدونم حالا شاید یه حس باشه فقط خلاصه این که شروع شد..... دیروز صبح با خودم گفتم اگه مثل دو سال قبل اول بهم پیام داد یعنی مال همیم و ابدی میشیم اما اگه پیام تبریک نده یعنی مال هم نیستیم بهم تبریک...
-
45
دوشنبه 21 اسفند 1396 10:55
سربازی خسته تکیه بر تفنگ در آخرین دیده بانی با یادی که میرود بر وزن سبُک باد چشمی که خواب را می دزدد و بعد انگشت... که راهی جز ماشه نمی یابد سر که میچکد... از شلیکی داغ ((مریم رازی)) ++++++++++++++++ برداشتم از این متن این بود که سربازه خوابش برده یهو بی هوا دستش رفته روو ماشه و تمام... :( شما هم همین برداشتو کردین یا...